[ و گفته‏اند حارث بن حوت نزد او آمد و گفت چنین پندارى که من اصحاب جمل را گمراه مى‏دانم ؟ فرمود : ] حارث تو کوتاه‏بینانه نگریستى نه عمیق و زیرکانه ، و سرگردان ماندى . تو حق را نشناخته‏اى تا بدانى اهل حق چه کسانند و نه باطل را تا بدانى پیروان آن چه مردمانند . [ حارث گفت من با سعید بن مالک و عبد اللّه پسر عمر کناره مى‏گیرم فرمود : ] سعید و عبد اللّه بن عمر نه حق را یارى کردند و نه باطل را خوار ساختند . [نهج البلاغه]
لوگوی وبلاگ
 

دسته بندی موضوعی یادداشتها
 

آمار و اطلاعات

بازدید امروز :10
بازدید دیروز :0
کل بازدید :15760
تعداد کل یاداشته ها : 25
04/1/13
8:33 ص
مشخصات مدیروبلاگ
 
میرعبدالله بدر[33]

خبر مایه
لوگوی دوستان
 

ما را به جهان تو یخن چاک کشیده

آزرده دردم، غم تریاک کشیده  

از ناله و افغان من خسته مپرسید

این شعله ی من تا دل ِ افلاک کشیده

خون دل من را به زمین ریخته زاهد

از خانه ی او تا به هوا تاک کشیده

از بسکه خمار غم تو بود انیسم

تقدیر ازل، خاطر غمناک کشیده

هرگز نرود یاد مرا زخم زبانت

بر روی دلم پرده ای از خاک کشیده

مستیم! مکن عیب که رندانه کشیدیم

یک عمر دلم باده ی بی باک کشیده

در یورش غم خاک گرفته دلِ زارم

گرد ِ غم ِ او تا دل افلاک کشیده

عمرت همه برباد فنا رفت ولی تو

بنشسته بغل در بر امساک کشیده

یک عمر به دل نقش امید تو ببستم

دانی که امیدت، به تل خاک کشیده!

امشب به سرم باز هوای تو نشسته

ان سان که خسی در دل کولاک کشیده